عبور از 14 شهریور و اکنون
شروع 30 سالگی و
دهه ی سی
زندگیم...30 سالگی، سال جشن گرفتن، خندیدن های بلند و تصمیمات بزرگ است.اصلا باید دوباره عاشق شد و دوست داشته شدن را عمیق تر تجربه کرد.وقتی سی ساله شدی، متوجه می شوی هیچ چیز، هیچ عیبی ندارد؛ پس آنگونه زندگی کن که می خواهی.در سی سالگی، هیجان بیست سالگی، جای خود را به آرامش می دهد و شور نوجوانی اکنون ذوقی منطقی ست برای زندگی را زیستن...سی سالگی، فرصتی ست برای شناخت دوباره خود..سی سالگی مزه خاصی دارد.. باید آرام پیش بروی.. اما با قدمهای محکم می توانی تکیه گاه باشی و هم، تکیه کنی..میدانی چه عطری باید بزنی...چطور باید لباس بپوشی..و چطور باید عاشق بشوی..به قول معروف، بعد از سی سالگی که عاشق شوی، دیگر اسمش را روی کاغذ نمی نویسی و دورش قلب بکشی، یا عکس را لای کتاب نمی گذاری تامدام نگاه کنی..سی سالگی به بعد که عاشق شوی، غروب های پاییز، یک لیوان چای می ریزی و از پشت پنجره تمام شهر را زیر بارانی که نمی بارد، با خیال او قدم میزنی..خلاصه که... فکر کنم دهه سی زندگی هم عالمی دارد... نوشته شده در پنجشنبه هفتم مهر ۱۴۰۱ساعت 2:28 توسط مریم پاتر| مریم پاتر...
ما را در سایت مریم پاتر دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 0maryampatterd بازدید : 72 تاريخ : دوشنبه 11 مهر 1401 ساعت: 20:00